پدرام جونمپدرام جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
هم پیمانی من و باباهم پیمانی من و بابا، تا این لحظه: 20 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

پدرام فینگیل

بای بای پوشک.............

11مهر   در سن نوزده ماه و دوازده روزگی     بای بای پوشک       شیرینم دقیقا روزی که از مشهد برگشتیم اومدیم خونه مامان جون   دیگه پوشک نکردیمت فقط روز اول چند بار تو شلوارت جیش کردی   از روز بعد حتی یه قطره هم تو شلوارت جیش نکردی   قربون پسر باهوشم بشم که انقدر زود فهمیدی بری دستشویی   البته هر نیم ساعت به همراه مامان جون تو دستشویی هستی       ...
11 مهر 1394

عکس های مشهد گل پسری........

دومین  سالگرد بابایی اماده شدی بری رستوران   اونجا حسابی شیطونی کردی هر کی دیدت ازت  تعریف  میکردش     تمامی عکسای این مدت مشهد تو گذاشتم تو ادامه مطلب     اولین باری که مامانی تو رو دیده از نزدیک       اینجام اومدیم بابا قدرت         اولین باری که دست به سینه نشستی   ...
10 مهر 1394

واکسن18ماهگی

وا کسن 18 ماهگی     وای عزیز دلم  واکسن زدی وسه روز تموم درد شدید داشتی   اصلا نمی تونستی پا تو تکون بدی   تب خیلی شدید تا دو روز داشتی   کلی تو خواب و بیداری گریه کردی و عذاب کشیدی   کلی واست گریه کردم خیلی این دو روز سخت گذشت   پات خشک شده بود و بی حرکت مونده بودی   تا دو روز بعدشم لنگون لنگون راه میرفتی   خدا رو شکر که گذشت خیلی سخت بود ...
26 مرداد 1394

سلام عزیزم بعد از چهار ماه اومدم تا خاطرات زیبا توبنویسم.

نفس مامان خرداد ماه مامانیت اومد تهران   دیدنت و ما هم همراه اون راهی مشهد   شدیم . این اولین باری بود که سوار قطار   میشدی و به مشهد میرفتی         برای اولین بار عمه ها تو و فامیل بابا تو دیدی   تو این چهار ماهی که مشهد بودیم اتفاقات زیادی   افتاد.بزرگتر و فهمیده تر شدی.از نظر صحبت کردن   خیلی پیشرفت کردی و الان تمام کلمات و تکرار میکنی     ادامه مطالب در ادامه مطلب   تو این مدت چهارتا دندون جدید دراوردی با ک...
18 خرداد 1394

مسابقه نی نی و طبیعت.......

  سلام دوستان،این عکس پدرام جونمه که   در مسابقه نی نی و طبیعت شرکت کرده   رر     عکس پدرام،نماد بی آبی در آینده کوچولو های     ما رو نشون میده،که توی آپارتمان با قطره چکان     در حال آب دادن به گل هاس............     اگه دوست داشتید رای بدید     کد 115 رو به 1000891010 پیامک کنید.     با تشکر ...
5 خرداد 1394

18اردیبهشت.........

    سلام عزیز دلم امروز تولد مامانه ،روزها چه زود میگذره،     تو بزرگ میشی و  لحظه به لحظه        بهت وابسته تر میشم.....     کاش انقدر بزرگ بودی که این روز رو بهم تبریک میگفتی.......     به امید اون روز..........................     عاشقتم.................       راستی عزیزم 15اردیبهشت زبونت و اکتشاف   کردی،هی زبونت و بیرون میاوری و تعجب کرده بودی ...
18 ارديبهشت 1394

هورا بازم عکس!!!!!

چند تا عکس ازت انداختم با کلی سختی     دیگه حتی یه جا نمیشینی،چه برسه     واسه عکس گرفتم   اهنگ 25 باند واست گذاشتم خیلی دوستش داری     حسابی اذیت میکنی، برای غذا خوردن     اصلا دهنتو باز نمیکنی تا غذا بخوری     هر غذایی رو هم که نمی خوری     تازگی ها دنت خیلی دوست داری و میخوری     ماشاله اب خوردنتم عالیه یه پارچ اب هم بهت بدیم    ...
13 ارديبهشت 1394

چهاردهمین ماهگرد گل پسرم.

    ماهگردت مبارک نفس مامان     هر روز بیشتر از دیروز دوستت دارم           مشغول بازی با ماشینتی روزهای اول   میترسیدی سوار بشی،ولی الان   خودت ماشینت و میرونی،حسابی گاز میدی   فقط دنده عوض کردن خوب بلد نیستی گلم     این روز ها  میری جلوی در و بلند و تند تند میگی در  در......     چون تو این چند وقت مریض بودی       و  4 بار بیمارست...
28 فروردين 1394
1267 16 20 ادامه مطلب