خدای مهربون یه فرشته کوچولو واسمون فرستاد.

پدرام عزیزم،نیمی از وجودمی خوشکل مامان،روز تولدت زیباترین روز زندگیم بود یه

پسر پر مو با بدن سفید ولی صورتی سبزه،از اتاق عمل که بیرون اومدم تو ریکاری

خانم پرستار اوردت پیشم خیلی خنده دار بود همه نی نی ها خواب بودن ولی تو پر

سرو صدا و خیلی گرسنه بودی.ساعت دو همه اومدن ملاقاتی کلی بوسیدنت و

خوشحال بودن اون شب تو بیمارستان موندیم تا صبح درد و عذاب امانم و بریده بود

شب سختی بود فردا ازت کلی ازمایش گرفتم،زردیت رو شش بود قرار شد بازم

ببرمت دکتر تا خدا نکرده بالاتر نره.ظهر مرخص شدیم اومدیم خونه خاله 

اینام خونمون بودن.مامان جون حموم بردت ،فردا عمه بتولم اومد رفتیم بهداشت

ازمایش دادی،دکتر هم بردم گفت زردیت خوبه.شیرین مامان ده روز طول کشید تا

زردیت کامل خوب بشه کلی روزها سخت میگذشت.

خوشکل مامان شش روزشه،دکتر شده

فینگیلی با خرسش دارن فکر میکنن

پدرام پسر و ببینید چجوری لالا کرده

نام زیبا

عزیزم روزی که فهمیدم یه فرشته کوچولو تو راه دارم

دو تا کتاب اسم گرفتم واست اسم انتخاب کنیم

تصمیم داشتیم اسم اصیل ایرانی واست انتخاب کنیم

وقتی با کمک بابات معنی هاشون و برسی کردیم

دیدیم بهترین اسمی که میتونیم واست انتخاب کنیم

پدرامهیه اسم اصیل وبسیار بامعنی

پدرام:پایدار،مقاوم،ابدی،درشت،مبارک،شاد،خرم

سرسبز،همیشگی،نام ایران باستان هم بوده.

امروز پدرام پسر شناسنامه دار شده.شش روزگی

عزیز مامان هفت روزگی نافت افتاد

پسر عزیزم امید وارم تو این وبلاگ

همیشه خاطرات خوشی و داشته باشی

وقتی بزرگ شدی از دیدنش لذت ببری

بدون تو این دنیای خاکی مامان

همیشه عاشقت میمونه و تا ابد

دوستت داره