سالی که گذشت
سلام به قشنگترین پسر دنیا.عزیزم حسابی درگیرم و نمیتونم وبلاگت و به روز کنم.
شرمنده.امروز اومدم تا کمی از سالی که گذشت واست بنویسم
خدا رو شکر سالم و سلامت هستی و این روزها حسابی شیطون شدی و حسابی اذیت میکنی
تو سالی که گذشت شکر خدا،صاحب خونه شدیم و اخرای تابستون اومدیم به خونه ای خودمون
کلی اتاقت و دوست داری و لذت میبری😊
فقط از مامان جون اینا دور شدی و همیشه به یادشونی
این روزها مرتب میبرمت پارک و دو ساعت بازی میکنی تا حسابی هلاک بشی و بعد میایم خونه😂
حسابی تو خونه اذیت میکنی. یعنی به هیچ وجه حرف گوش نمیدی و فقط لج بازی میکنی
انشاله موقعیت جور بشه حتما اسمت و مینویسم مهد یا کلاس ورزش تا بری و حسابی
کیف کنی.
خیلی این روزا تلویزیون میبینی.با دقت تمام.مخصوصا کارتون باب اسفنجی😆
نقاشی کشیدنت هم خیلی بهتر شده.خمیر بازی هم خیلی دوست داری.راستی کلی هم کتاب داستان
داری و هر روز میخونیمشون.
مهمانی که میریم انقدر خجالت میکشی که اصلا سلام نمیدی و همش پشتم قایم میشی
با کلی سختی باید ببرمت داخل بعد که میخوایم بریم خونه باز نمیایی😒
خلاصه این روزا حسابی اذیت میکنی بعضی روزا واقعا کم میارم.خدا کنه زودترآروم بشی و حرف گوش کن
دوست دارم عزیزترینم😘